در کتابهای روانشناسی یک داستانی بود از یک درمانگر (متاسفانه اسم درمانگر و حتی کتاب یادم نیست!) که در بخش روانی یک بیمارستان کار میکرد. در این بخش بیماری بوده که ادعای این را داشته که نمایندۀ خداست و همۀ پرسنل بخش باید تحت فرمان او باشند و کلید همه جای بخش را به او بدهند و مدام بر سر این جار و جنجال به راه میانداخته است.
روزی این درمانگر این نقش را بازی میکند: سراغ این بیمار را میگیرد و او را پیدا میکند و در مقابل او زانو میزند و در حالی که با صدای بلند از این بیمار به عنوان نمایندۀ خدا تجلیل میکند، از توهینی که به ساحت مقدس ایشان روا داشته شده طلب پوزش میکند و دستش را دراز میکند تا دسته کلید تمام بخشهای بیمارستان را به ایشان تقدیم کند. بیمار نگاهی به دکتر، پرستاران و اطرافیانی که هاج و واج دارند به این صحنه مینگرند میاندازد و میگوید: «یک نفر این وسط دیوانه است!».
اوضاع بورس ما و اساساً اقتصاد ما هم چنین است. بنزین از آب معدنی ارزانتر است. یک چاقاله بادام قیمت یک سهم زاگرس است. قیمت یک ماشین چینی از قیمت یک واگن مسافربری بیشتر است. هزینۀ یکسال دبستان غیرانتفاعی معادل هزینه کل دورۀ لیسانس و ارشد در دانشگاه آزاد است. هزینۀ کپی اسکناس از خود اسکناس بیشتر است. قیمت نانِ بیاتِ خشک شده از قیمت نان تازه بیشتر است. یک نفر این وسط دیوانه است.
برچسب : نویسنده : navnewso بازدید : 11